سه کله پوک و سوتیاشون.

ساخت وبلاگ
دیشب دوباره ما پنج تا دختر ینی من و چهارتا دختر مهمون رفتیم اتاق من که بخوابیم.نسیم و مونا و مریم و شبنم و من.مونا و مریم خواهرن باهم دیگه و نسیم دختر یکی از این سه تا خونواده اند که اومدن و شبنم هم دختر اونیکی خونواده است.

حالا چند شبه که پنج تایی اتاق من میخوابیم.شبنم از هممون بزرگتره.۲۰سالشه و یه نی نی داره تو شکمش که۲ماه دیگه به دنیا میاد.

منم از خودگذشتگی کردم گذاشتم رو تختم بخوابه که اذیت نشه.

حالا ما ساعت۱۲رفتیم بخوابیم ساعت۱شده هنوز داریم مسخره بازی در میاریم.

آخر دیگه مامانامون اومدن کلی دعوام کردن که بخوابید و مامان منم گفت مگه تو فردا آزمون نداری دختر بخواب دیگه.

حالا بچه ها گیر داده بودن که ما هم میخواهیم بیایم باهات مدرستو ببینیم.بعداز کلی جار و جنجال من راضی شدم بیان.اما هر هر و کرکر راه ندازن که مدیر دعوام کنه.

بالاخره بعداز کلی مسخره بازی ساعت۲خوابیدیم.حالا صبح این مونا بیشعور هی لگد میزد تو پای من که مگه تو نباید بری آزمون پاشو.

بیدار شدم دیدم این بیشعورا همشون مانتو های منو پوشیدن.بجز شبنم که اولا مانتو من تنش نمیشد دوما اصلا نمیخواست بیاد حالش خوب نبود.

هرچقدر گفتم مانتو های منو در بیارید گفتن مانتو هامون تنگن و برا مدرسه مناسب نیستن.منم دیدم اگه اون مانتو های عجق وجقشونو بپوشن آبرو منو پیش مدیر میبرن قبول کردم و آماده شدم و چهار تای رفتیم مدرسه.چون فاصله خونه تا مدرسه پیاده همش۴دقیقه است ماهم پیاده رفتیم.

بعد من این سه کله پوکو قایم کردم تو اتاق آی تی که مدیر نبینه ورفتم سر جلسه و بعد چند روز دوری الهامو دیدم.

سر جلسه هم پیش همدیگه بودیم.یکهو که رومو برگردوندم دیدمش با یه اخمی به سوالا نگاه میکنه و عرق کرده.

حالا من:پییییییست.پیسسسسسسست.هوی الی؟چه مرگت شده؟

-هیس هیچی نگو لامصب ریاضیش سخته نمیتونم حل کنم.

منم که دل نازک.تند تند جوابارو نوشتم دادم دستش.‌

خداکنه ما کنکورو پیش هم نیفتیم که از جلسه بیرونمون میکنن.

ازجلسه اومدم بیرون با این تصور که الان مدرسه رو پوکوندن این سه کله پوک که دیدم مدیر پیداشون کرده.

حالا ایناهم بلد نیستن قشنگ فارسی حرف بزنن.همشون دارن میگن ما آیلینیم.مثلا میخوان بگن با آیلینیم.

منم یه فکر شیطانی به سرم رسید و رفتم سمتشونو و ترکی باهاشو حرف زدم بااین مضمون که خفه شید تا من اینو دست به سرش کنم.

رو کردم سمت مدیر و گفتم خانم اینا فامیلامونن.ایران نبودن تازه اومدن فارسیشون خوب نیست نمیتونن خوب صحبت کنن.

حالا مدیر گیر داده بود الان به زبون کجا باهاشو حرف زدی؟تنها زبونی که به نظرم رسید که به زبون ترکی نزدیگ باشه که نفهمه دارم سرکارش میذارم روسی بود مخصوصا که منم حرف زدن آذریم زیاد خوب نیست و خیلی تند تند ترکی رو حرف میزنم.

خلاصه مدیر کف کرده بود که من سریع فلنگو بستم و یکی یه پس گردنی زدم بهشون که خاک تو سرتون شماها بلد نیستین مثل آدم فارسی حرف بزنین؟

مونا میگه حالا خب من نمیتونم گرامرشو درست در بیارم.وگرنه که بلدم.بعدم چون لحجه هامون خیلی غلیظ میشه دوست نداریم حرف بزنیم.ولی خداییش خیلی خنده دار فارسی حرف میزدن.من که کلی بهشون خندیدم.

بعدشم که دیگه اومدیم خونه و بازم خنده و خنده و خنده.

+شبنم موهامو کوتاه کرد.خیلی نه ها یکم کوتاه کرد اما حیف موهای نازنینم.

شیطونیای دخترونه...
ما را در سایت شیطونیای دخترونه دنبال می کنید

برچسب : سه کله پوک,سه کله پوک فیلم,سه کله پوک کارتون,سه کله پوک wiki,سه کله پوک چت,سه کله پوک دانلود,سه کله پوک قدیمی,سه کله پوک دوبله فارسی,سه کله پوک هندی,سه کله پوک سارقان قلم پر, نویسنده : isheitonye بازدید : 55 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 13:31