من برگشتم...

ساخت وبلاگ
سلام سلام.من برگشتم.

آقا دریافتم که نتمون نتمومیده بود بلکه برادر داشته نمیدونم چی کارش میکرده که بعدا یادش رفته بیاد گوشی منم همون کاریش بکنه در نتیجه من فکر کرده بودم نتمون تمومیده.

خیله خب این ازاین.

دیروز بابام و مامانم باید میرفتن یزد منم هنوز تو شوک و غم و اندوه و اینا بودم و خیلی غصه میخوردم.بعدش بابام گفت بیا تو هم با ما باهم بریم.منم گفتم نمیخوام.درسم عقبه و اینا بابام گفت عیب نداره چهارروز دیگه مدرسه ها باز میشه باید استراحت کنی و خلاصه منو به زور بردن.بعد بابام تو یزد گفت:آیلین میخوای برات مانتو بخرم؟

منم که بی حوصله گفتم نه مرسی نمیخوام.درحالی که قبلا عاشق مانتو خریدن بودم.

بعد بابام گفت باشه نیا.ولی من میخواستم برات دوتا مانتو بخرما.

منم گفتم مرسی ولی نمیخوام.بعد بابام رفت جلو مغازه دوستش نگه داشت و گفت:تو نخواه من میخوام برات بخرم.

به زور رفتم پایین و یه مانتو مشکی که مدلش قشنگ بود انتخاب کردم.بابام گفت نه خیر تو اینجوری آدم نمیشی.خودمون برات انتخاب میکنیم.بعد با مامانم رفتن دنبال مانتو رنگی بگردن منم الکی دور لباسا میچرخیدم.

بعد مامان و بابام دوتا مدل انتخاب کردن که هرکدوم هم میخواستن سلیقه خودشونو به کرسی بنشونن.آخرهم هر دوتاشو با اونی که خودم انتخاب کردم و حریدند و به نفع من شد این وسط.

بعد که رفتیم تو ماشین بابام گفت:آیلین جان بابا سعی کن دیگه اینجوری نشی آخه خندیدن بعدش خیلی واسه من هزینه داره.

منم خندیدم و با خودم گفتم بسه آیلین،آدم شو دیگه،سه روزه همه دارن اخلاق گندتو تحمل میکنن.بسه دیگه مگه افسردگی بعداز حاملگی گرفتی.آدم شو دیگه.مگه خونوادت بازیچه تو هستن؟سه روزه اصلا بقیه رو ندیدی جز خودت.دیگه تمومش کن.

بعدشم یکی زدم تو سر خودم و بعداز یه دعوای حسابی با خودم حالم خوب شد و دوباره شروع کردم به شوخی و خنده.

از مامان وبابام واقعا نهایت تشکررو دارم که به خاطر خوب شدن حال من این همه از خودگذشتگی کردن.

فدای هردوتاتون بشم مامانی و بابایی عزیزم.

خلاصه اینکه بنده الان در سلامت کامل به سر میبرم و حال روحی و جسمانی نسبتا خوبی را سپری میکنم.

عید همتون هم مبارک گلای من

شیطونیای دخترونه...
ما را در سایت شیطونیای دخترونه دنبال می کنید

برچسب : من برگشتم,من برگشتم به انگلیسی,من برگشتم ولی تنها,من برگشتم شعر,من برگشتم دوستان,من دوباره برگشتم,سلام دوستان من برگشتم,سلام من برگشتم,جملات من برگشتم,متن من برگشتم, نویسنده : isheitonye بازدید : 32 تاريخ : چهارشنبه 31 شهريور 1395 ساعت: 17:38