کلاس یک شنبه و منصوب شدن بچه های چهارم انسانی به بی شعوری از جانب معلم دینی

ساخت وبلاگ
امروز زنگ اول تاریخ شناسی داشتیم با خانوم نعیمی.خیلی خانوم خوبیه.از دوم دبیرستان با خانوم نعیمی تاریخ داشتیم.امسال هم با کلی التماس همون خانومو برامون آوردن.

ما یه کلاس۲۰نفری هستیم که ۱۱نفرمون متاهلند و ما ۹نفر هم مجردیم.همینفاطمه که چندباری ذکر خیرش بوده تو وبم امسال تو آخرین امتحان نهایی ازدواج کرد و معلما زیاد خبرشو نداشتن.

بعدش خانوم نعیمی پرسید بچه هیچ تغییری کردین از پارسال تا حالا هیچی تغییر کردین؟

منم فکرکردم از نظر ظاهری میگه و گفتم آره خانوم،فلانی قدش بلندتر شده.

کلی بهم خندیدن،آخه منظور خانوم به مجرد و متاهلی بود و بعدم که کلی غبطه خورد که فاطی ازدواج کرده اونم بااینکه درسش خیلی خوب بوده.

زنگ بعد هم فلسفه داشتیم با خانوم محمدی که معلم جدید بود و خیلی باحال درس میداد.کل کتابو هی میگفت اینا چرت و پرتن.

دوخط درس میداد بعد میگفت اینا دیگه چرت و پرت برید صفحه بعد.

بعدشم به یه جایی رسید که هرچه قدر توضیح میداد نمیفهمیدیم.یه چیزی در باره این بود که قدیم یعنی نبوده که نباشد  وحادث یعنی بوده که نباشد.

در کل دهنمون صاف شد آخرم نفهمیدیم یعنی چی و معلم هم که کلا ازمون ناامید شده بود گفت اصلا این مبحثو ولش کنین بعدا درس میدم.

بعدشم دینی داشتیم با همون خانوم محمدی که بازم کلی حرفای خنده دار زد و به یه جا رسیدیم که کتاب سوال پرسیده بود که چرا ما نمیتونیم به ذات خدا پی ببریم؟یه چیزی تو این مایه ها بود که خانوم رک و راست گفت بنویسید چون ما بی شعوریم.

حالا ماها

خانوم

بعدم گفت بچه ها بدتون نیاد راست میگم خدا به ما خیلی شعور و درک و فهم داده اما ما شعور درک خدارو نداریم و از درکش عاجزیم.

خلاصه که خیلی معلم خوبی بود کلی خندوندمون.

شیطونیای دخترونه...
ما را در سایت شیطونیای دخترونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : isheitonye بازدید : 52 تاريخ : چهارشنبه 7 مهر 1395 ساعت: 2:40