مامان خانوم گرامی و کاراش

ساخت وبلاگ
الان دوروزه من با خانوم مادر درگیرم.

گند زده به ساعت درسیم.

از دیروز خونمون شده کارخانه یک ویک.

مامان و مامان بزرگم دارن رب گوجه درست میکنن.آبلیمو میگیرن،سبزی خشک میکنن.سبزی سرخ میکنن که فریز کنن میوه خشک میکنن (این از کارای مشترکشون)

حالاکارای انفرادی مادر جان گرامی:مربا میپزه.اینو کجای دلم بذارم.بین این همه کار داره مربا میپزه. 

البته منم وسط کار هی میرم ناخونک میزنما

و کار های مادر بزرگ جان گرامی:از یه طرف داره دوشاب خرما درست میکنن،از یه طرفم داره کشک و لواشک درست میکنه.

حالا نقش منه بدبخت این وسط چیه؟

آیلین میوه ها تو حوض آب انداختن اونارو بشور.

چشم

آیلین زیر مربارو کم کن ته نگیره.

چشم

آیلین سبزیا سوختن اونارو هم بزن.

چشم.

آیلین چکمه پات کن بیا این آلو هارو له کن.

چشم.

آیلین چقد تو اتاقی بیا یه کم کن.

چی کار کنم مادرجان؟

چاقو بیار این سبزیارو خرد کن.

چشم.

آیلین آب لیمو هارو از تنضیف(فکرکنم با همین ض باشه دیگه)رد کن.

مادر بخدا پوستمو کندی دو روزه گند زدم به برنامم.

خو منم آدمما.

هزار بار گفتم همه کارارو باهم نریز رو سرت.

حالا خدارو شکر تو این گرما نمیشه هنوز ترشی درست کرد وگرنه مسولیت شستن شیشه ها و پر کردنشون هم با من بود.هوففف.

حالا مگه جرات داری به مادر گرامی چیزی بگی؟

تا میگم مامان جان من بذار درسمو بخونم من فلسفه دارم.

میگه خوب تو فلسفه داری منم کار دارم.دو دیقه بیا کمکم و بعد برو به درست برس.

از مدرسه محترم تقاضا دارم حداقل یه ساعت کلاس بذارین ما پاشیم بیایم مدرسه.

حالا اگه کار نداشتم از۶صبح کلاس گذاشته بودنا.اه.

آی ام کوزت

فعلا که فلنگو بستم اومدم تو اتاقم.بی چاره دوقلوی جان.الان داره باربری میکنه.بخدا بدجنس نیستم فقط خسته ام

شیطونیای دخترونه...
ما را در سایت شیطونیای دخترونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : isheitonye بازدید : 26 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 0:34